سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ سهل پسر حنیف أنصارى پس از بازگشت از صفّین در کوفه مرد ، و امام او را از هرکس بیشتر دوست مى‏داشت فرمود : ] اگر کوهى مرا دوست بدارد در هم فرو ریزد [ و معنى آن این است که رنج بر او سخت شود و مصیبتها به سوى او شتاب گیرد . و چنین کار نکنند جز با پاکیزگان نیکوکار و گزیدگان اخیار . و این مانند فرموده اوست که : ] [نهج البلاغه]
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

 

 

از نظر تربیتى

هووگرى ضرب المثل ناسازگارى است.براى زن دشمنى بالاتر از«هوو»وجود ندارد.چند همسرى،زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیانا شوهر وا مى‏دارد و محیط زناشویى را-که باید محیط صفا و صمیمیت‏باشد-به میدان جنگ و جدال و کانون کینه و انتقام تبدیل مى‏کند.دشمنى و رقابت و عداوت میان مادران به فرزندان آنها نیز سرایت مى‏کند،دو دستگى‏ها و چند دستگى‏ها به وجود مى‏آید،محیط خانوادگى-که اولین مدرسه و پرورشگاه روحى کودکان است و باید الهام بخش نیکى و مهربانى باشد-درس‏آموز نفاق و نامردى مى‏گردد.

در اینکه تعدد زوجات زمینه همه این آثار ناگوار تربیتى است‏شکى نیست.اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه باید دید چقدر از این آثار ناشى از طبیعت تعدد زوجات است و چقدر از آنها ناشى از ژستى است که مرد و زن دوم مى‏گیرند.به عقیده ما همه این ناراحتیها معلول طبیعت تعدد زوجات نیست،بیشتر معلول طرز اجراى آن است.

مردى و زنى با هم زندگى مى‏کنند و زندگى آنها جریان عادى خود را طى مى‏کند. در این بین آن مرد در یک برخورد فریفته زنى مى‏گردد و فورا هوس چند همسرى به سرش مى‏زند. پس از یک قول و قرار محرمانه ناگهان زن دوم مثل اجل معلق پا به خانه و لانه زن اول مى‏گذارد و شوهر و زندگى او را تصاحب مى‏کند و در حقیقت‏به زندگى او شبیخون مى‏زند.واضح است که عکس العمل روحى زن اول جز کینه و انتقام چیز دیگر نیست.براى زن هیچ چیزى ناراحت کننده‏تر از این نیست که مورد تحقیر شوهر قرار بگیرد.بزرگترین شکست‏براى یک زن این است که احساس کند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهدارى کند،و ببیند که دیگرى او را تصاحب کرده است.وقتى که مرد ژست‏خودسرى و هوسرانى مى‏گیرد و زن دوم ژست‏شبیخون‏زنى،انتظار تحمل و بردبارى از زن اول انتظار بیجایى است.

اما اگر زن اول بداند که شوهرش‏«مجوز»دارد،از او سیر نشده است و رو آوردن به چند همسرى به معنى پشت کردن به او نیست،و مرد ژست استبداد و خودسرى و هوسرانى را از خود دور کند و بر احترامات و عواطف خود نسبت‏به زن اول بیفزاید،و همچنین اگر زن دوم توجه داشته باشد که زن اول حقوقى دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جایز نیست، خصوصا اگر همه توجه داشته باشند که در راه حل یک مشکل اجتماعى قدم برمى‏دارند،مسلما از ناراحتیهاى داخلى کاسته مى‏شود.

قانون تعدد زوجات یک راه حل مترقیانه ناشى از یک دید اجتماعى وسیعى است. حتما اجرا کنندگان آن نیز باید در سطح عالیترى فکر کنند و از یک تربیت عالى اسلامى برخوردار باشند.

تجربه نشان داده است که در مواردى که مرد ژست‏خودسرى و هوسرانى نداشته و زن احساس کرده که شوهرش نیازمند به زن دوم است،خود داوطلب شده و زن دوم را به خانه شوهر آورده است و هیچ یک از ناراحتیهاى مزبور وجود نداشته است.اکثر ناراحتیها ناشى از طرز رفتار وحشیانه‏اى است که مردان در اجراى این قانون به کار مى‏برند.

از نظر اخلاقى

مى‏گویند:اجازه تعدد زوجات اجازه‏«شره‏»و شهوت است;به مرد اجازه مى‏دهد هواپرستى کند.اخلاق ایجاب مى‏کند که انسان شهوات خود را به حداقل ممکن تقلیل دهد،زیرا مقتضاى طبیعت آدمى این است که هر اندازه جلو شهوت را باز گذارد رغبت و تمایلش فزونى مى‏گیرد و آتش شهوتش مشتعلتر مى‏گردد.

منتسکیو در روح القوانین صفحه 434 درباره تعدد زوجات مى‏گوید:

«پادشاه مراکش در حرمسراى خود از تمام نژادها،اعم از سفید و زرد و سیاه پوست، زن دارد.اما اگر این شخص دو برابر زنهاى کنونى خود نیز زن داشته باشد باز هم خواهان زن تازه خواهد بود،زیرا شهوترانى مثل خست و لئامت است و هر چه شدت کرد زیادتر مى‏شود،چنانکه تحصیل سیم و زر زیاد باعث ازدیاد حرص و آز مى‏گردد.تعدد زوجات رسم عشقبازى مستهجن و مخالف طبیعت (همجنس بازى)را نیز مى‏آموزد و رایج مى‏کند،زیرا در عرصه شهوترانى هر عملى که از حدود معین خارج گردید باعث اعمال بى قاعده مى‏گردد.در اسلامبول وقتى که شورشى در گرفت،در حرمسراى یک حکمران حتى یک زن وجود نداشت،چه آن حکمران با عشقبازیهاى مخالف طبیعت،روزگار خود را مى‏گذرانید.»

این ایراد را از دو نظر باید مورد بررسى قرار داد:یکى از این نظر که مى‏گویند اخلاق پاک با اعمال شهوت منافات دارد و براى پاکى نفوس باید شهوت را به حداقل ممکن تقلیل داد.دیگر از نظر آن اصل روانى که مى‏گوید مقتضاى طبیعت آدمى این است که هر چه بیشتر با آن موافقت‏شود بیشتر طغیان مى‏کند و هر چه بیشتر با آن خالفت‏شود آرام مى‏گیرد.

اما از نظر اول:باید بگوییم متاسفانه این یک تلقین غلطى است که اخلاق مسیحى -که بر پایه ریاضت است و از اخلاق هندى و بودایى و کلبى متاثر است-القاء کرده است. اخلاق اسلامى بر این پایه نیست.از نظر اسلام چنین نیست که هر چه از شهوات تقلیل شود با اخلاق سازگارتر است و اگر به حد صفر برسد صد در صد اخلاقى است. از نظر اسلام اخلاق با افراط در شهوترانى ناسازگار است.

براى اینکه بدانیم تعدد زوجات یک عمل افراطى است‏یا نه،باید ببینیم آیا مرد بالطبع تک همسرى است‏یا نه.از مقاله 31 معلوم شد که شاید امروز یک نفر هم پیدا نشود که طبیعت مرد را محدود به تک همسرى بداند و چند همسرى را یک عمل انحرافى و افراطى بشناسد.بر عکس،عقیده بسیارى این است که طبیعت مرد چند همسرى است و تک همسرى چیزى است نظیر تجرد که بر خلاف طبیعت مرد است.

اگر چه ما با آن نظر که طبیعت مرد چند همسرى است مخالفیم،اما با این نظر هم موافق نیستیم که طبیعت مرد تک همسرى است و چند همسرى بر ضد طبیعت مرد است و نوعى انحراف و مخالف طبیعت است نظیر همجنس بازى.

کسانى مانند منتسکیو که تعدد زوجات را مساوى با شهوت پرستى مى‏دانند، نظرشان به حرمسرا بازى است;خیال کرده‏اند که اسلام با قانون تعدد زوجات خواسته است جواز حرمسرا براى خلفاى عباسى و عثمانى و امثال آنها صادر کند.اسلام بیش از همه با آن کارها مخالف است.حدود و قیودى که اسلام براى تعدد زوجات قائل است، آزادى مرد هوسران را بکلى از او سلب مى‏کند.

اما از نظر دوم:این عقیده که مى‏گوید:«طبیعت آدمى هر اندازه ارضاء شود بیشتر طغیان مى‏کند و هر اندازه مخالفت‏شود بهتر آرام مى‏گیرد»درست نقطه مقابل عقیده‏اى است که امروز در میان پیروان فروید پیدا شده و مرتبا به نفع آن تبلیغ مى‏شود.

فرویدیستها مى‏گویند:«طبیعت‏بر اثر ارضاء و اقناع آرام مى‏گیرد و در اثر امساک فزونى مى‏گیرد و طغیان مى‏کند».لهذا این عده صد در صد طرفدار آزادى و شکستن آداب و سنن خصوصا در مسائل جنسى مى‏باشند.اى کاش منتسکیو زنده مى‏بود و مى‏دید که امروز چگونه فرضیه او مورد تمسخر فرویدیستها قرار گرفته است.

از نظر اخلاق اسلامى هر دو عقیده خطاست.طبیعت،حقوق و حدودى دارد و آن حقوق و حدود را باید شناخت.طبیعت در اثر دو چیز طغیان مى‏کند و آرامش را بهم مى‏زند:یکى در اثر محرومیت و دیگر در اثر آزادى کامل دادن و برداشتن همه قیود و حدود از مقابل او.

به هر حال نه تعدد زوجات ضد اخلاق و بهم زننده آرامش روحى و مخالف پاکى نفوس است آنچنانکه امثال منتسکیو مى‏گویند،و نه قناعت ورزیدن به زن یا زنان مشروع خود ضد اخلاق است آنچنانکه فرویدیستها عملا تبلیغ مى‏کنند.

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • تسنیم ::: دوشنبه 84/8/16::: ساعت 10:35 عصر

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 14
    کل بازدید :283396

    >> درباره خودم <<
    زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
    تسنیم
    ای آغازگر عشق من ! ای نگارگر تمام دوست داشتنی هایم ! ای آنکه در لحظه لحظه زندگیم ، صدای پای نگاه ها، لبخند ها ، و گریه هایت ، در تار و پود ذهنم حک شده است ؛ تو را با همه پشت پا زدن هایت یاد می کنم . و به امید نگاه دوباره ات صبح ها را به شب می رسانم ...

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<






















    " alt=" - به روز رسانی : 1:50 ع 86/11/26" width='85' >
    " alt="لینکستان - به روز رسانی : 1:50 ع 86/11/26" width='85' >


    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<